حکیم مهر - گفتگوی حکیم مهر با دکتر محمد نوری، استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز – متخصص بیماریهای داخلی دامهای بزرگ
کد مطلب : 81
تاریخ : يكشنبه 4 فروردين 1392 - 09:04
گفتگوی خواندنی با دکتر محمد نوری / استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران : شاگرد نوه گراهام بل بودم / تأسف خوردم که عمرم را در دانشگاه تهران تلف کردم!
در منزل حیوان نگه می داشتیم به همین دلیل من به حیوانات و دامپزشکی علاقه داشتم / خیلی تاسف خوردم که عمرم را در دانشگاه تهران تلف کردم. برای اینکه دانشگاه تهران در سطح یک واکسیناتور هم به من چیزی یاد نداده بودند...

در ابتدا بفرمایید متولد چه سالی هستید و اهل کجا؟

1330- اهواز

چند فرزند دارید و تحصیلاتشان چیست؟

دو تا...جراح مغز و اعصاب و دانشجوی فعلی علوم ازمایشگاهی

ورودی چه سالی بودید؟
48

کدام دانشگاه؟

تهران

در بستگان و آشنایان شما هم فردی بود که دامپزشک باشد یا سبب علاقمندی شما به این رشته شود؟خیر
چه سالی فارغ‌التحصیل شدید؟

54
چه شد که دامپزشکی را انتخاب کردید؟

در منزل حیوان نگه می داشتیم به همین دلیل من علاقه داشتم.

یعنی اینطور نبود که پزشکی رتبه نیاورید و دامپزشکی بروید؟

نه.انتخاب اولم دامپزشکی بود.
خب نظرتان درباره دامپزشکی چیست؟

 در مملکت ما یا جای دیگر؟

اول مملکت ما ، بعد جای دیگر...

در مملکت ما دامپزشکی یک رشته ای هست که هیچگونه برنامه ای برای ان ریخته نشده. در دنیای پیشرفته دامپزشکی یک رشته ای هست که اساس اقتصاد خیلی از کشور ها را می سازد و به عنوان یک شغل جهانی  ان را می دانند و یک سال، سال 2011 را به اسم سال دامپزشکی مطرح کردند.

برای همین اهمیت آن بسیار مهم است در کشورهایی که اقتصادشان روی دامپروری می چرخد و یک اقتصاد پایه ای و بنیادی دارند.

تعداد افراد ورودی دکتری عمومی خود را به یاد دارید؟

50تا
چند خانم، چند آقا بودید؟

یادم نیست. حدود 8 تا 9 خانم بودند.

تعداد ورودی را به این دلیل پرسیدم تا به این بهانه نظر شما را درباره افزایش تعداد دانشکده‏های دامپزشکی و دانشجویان این رشته جویا شوم. آیا با این موضوع موافقید؟

ان وقتی که من وارد شدم فقط یک دانشکده دامپزشکی در ایران بود.سال 1348. ان هم سالی 50 تا 55 تا حداکثر می گرفت و روی اموزش تا اندازه ای ، نمی گویم خیلی، نظارت می کردند.اگرچه وقتی بعد رفتم خارج از کشور ،دانشگاه تهران را مقایسه کردم با ان دانشگاه هایی که من در ان ها رفتم خیلی تاسف خوردم که عمرم را در دانشگاه تهران تلف کردم. برای اینکه دانشگاه تهران در سطح یک واکسیناتور  هم به من چیزی یاد نداده بودند.

آیا این تعداد زیاد فارغالتحصیلان رشته دامپزشکی فرصت است یا تهدید؟

این هم مثل همه ی دیگر...اگر برایشان برنامه ریزی داشته باشید حتی این تعداد کم است. ما یک کشوری هستیم که می توانیم دامپروری قوی داشته باشیم. ولی به دلایلی که خودتان شاید شاهد هستید دامپروری نداریم.دامپروری ما ازبین رفته است. یک چیز سنتی داریم.اگر برای دامپروری برنامه ریزی شود می تواند تعداد بسیارزیادی افراد...چند میلیون را به خود اختصاص دهد.

دامپزشکی چطور؟

ببینید.ان وقت ما به تعدادی دامپزشک احتیاج داریم با سطح متفاوتی از اطلاعات .من همیشه این را می گویم، بهتر است از دانشجویانی که فارغ التحصیل و دو سه سال وارد بازار کار ایران شدند یک نظرخواهی کنند و بگویند این مطالبی که در دانشکده ها به شما درس داده شد چقدر کاربردی است؟!

دقیقا...سیستم اموزشی مشکل دارد.

(خنده)
چند نفر شاخص از هم ورودی‌های خودتان نام میبرید؟

خانم دکتر نیک بین استاد دانشگاه ،Tufts امریکا همکلاسم بودند. رییس دانشکده علوم تغذیه ی دانشگاه تافتس نیز هستند .

Director of the Nutritional Immunology Laboratory now leads the Jean Mayer USDA Human Nutrition Research Center on Aging

خب دیگر...

ما سه نفر بودیم که وزارت علوم ما را خارج کشور فرستاد.سال 1357. من ، خانم دکتر نیک بین و اقای دکتر جواد قره‌گوزلو استاد پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران

انقلاب که شد بورس ما قطع شد.خانم دکتر نیک بین ماند. من ماندم. اقای دکتر قرگوزلو برگشت.من تمام کردم برگشتم.خانم دکتر نیک بین تمام کرد ، برنگشت! الان شاید اگر به اتاقشان بروید ببینید که از یک رییس جمهور بهتر از ایشان استقبال می شود.(خنده).اینجا هم اتاق ما هست که شما می بینید!
در میان اساتیدی که داشتید یکی دو نفر را نام ببرید که از نظر علمی یا اخلاقی یا هردو به ایشان علاقه داشتید؟

بهترین استاد دوره ی دکترای عمومی ام را اقای دکتر رضا نفیسی می دانم.چون از ایشان خیلی چیز یاد گرفتم.استاد بیوشیمی ما بودند.

ریاست دانشکده دامپزشکی  آن موقع چه کسی بود؟

اقای دکتر رفیعی که مدال لوژیون دونور فرانسه را داشتند.یعنی مدالی که شارل دوگل نیز آن را  آن را داشت.

و اقای دکتر نشاط.

در دانشکده بیشتر به چه درسی علاقه داشتید؟

داخلی دام های بزرگ

من به کلینیک حیوانات کوچک خیلی کم می‌رفتم و به جای ان دام های بزرگ می رفتم.
موضوع پایان نامه دکتری عمومی شما چه بود؟
بررسی پرورش گاو و گاومیش در استان خوزستان

استاد راهنمای شما چه کسی بودند؟
اقای دکتر مروارید . ایشان الان آلمان هستند.

این که موضوع شما درباره گاوها و گاومیش های خوزستان بود و شما تهران بودید، رفت و آمد داشتید؟

بله.مرتب می امدم اینجا کار می کردم و می رفتم.

از بعد فارغ التحصیلی توضیحی می‌فرمایید؟
سال 1354 فارغ التحصیل شدم.بلافاصله سربازی رفتم.پایگاه وحدتی در دزفول.

شهریور 1356 انجا را تمام کردم.به عنوان مربی ، دانشگاه اهواز امدم.تا خرداد 1357 من اینجا مربی بودم تا اینکه از دانشگاه تهران به من بورس دادند و من با بورس دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به دانشکده سلطنتی دامپزشکی لندن رفتم. در اسفند 57 بورس های ما قطع شد و وزارت علوم گفت دیگر تعهدی در برابر شما نداریم. من با بورس وزارت کشاورزی انگلیس درسم را تمام کردم. می توانستم نیایم اما آمدم ولی دیگر  به دانشگاه تهران نرفتم.

چرا؟

چون از این کاری که کردند (قطع بورسیه) بسیار متاثر شدم. امدم اینجا...انقلاب فرهنگی بود. تمام دانشگاه ها تعطیل بودند. من به انستیتیو رازی اهواز رفتم و به مدت دو سال سرپرست انجا بودم. سال 60 تا 62. 62 که دانشگاه باز شد به دانشگاه آمدم و از ان وقت تا الان مشغول کار هستم.

چه شد که مربی دانشگاه اهواز بودید از تهران بورس شدید؟

برای اینکه به 3 نفر اول کلاس بورس می دادند. دانشگاه تهران از ما تعهد ثبتی گرفت که بعد از برگشت از لندن به دانشگاه تهران برویم. بعد از اینکه ایران آمدم دفتر حقوقی دانشگاه تهران از من شکایت کردند که بعد از برگشت از لندن به دانشگاه تهران بر نمی‌گردد. و من از طریق قانونی اقدام کردم و مدارکی که به من داده بودند که ما  در برابر شما تعهد نداریم را نشان دادم و گفتند می توانید هر جای دیگر بروید.
از اساتید دوره تخصص‌تان چند نفر را نام میبرید؟
من استادی داشتم در انگلیس به اسم پروفسور فردریک بل که سال 2000 فوت کردند. ایشان نوه‌ی گراهام بل معروف بودند. همچنین از محضر پرفسور نوکس استاد مامائی رویال کالج بهره بردم بطوریکه تا چند سال پس از برگشت به ایران دردانشکده دامپروری دانشگاه تهران (کرج) و دانشگاه تربیت مدرس فیزیولوژی تولید مثل و تولید شیر برای چند دوره تدریس نمودم.


آیا صرفاً دانشجوی درس خوانی بودید یا فعالیت جانبی هم داشتید؟

‌آن وقت همه فعالیت های سیاسی هم می کردند ، ما هم مثل همه در گروه هایی که بودند بودیم.
به نظر شما یک استاد خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

باید  up to date باشد( خنده)! که خود من نیستم، می دانم.

شما معروف هستید به  up to date بودن!

بهترین ورودی که داشتید؟

همه خوب بودند. همه را به یک چشم نگاه می کنیم.

نه با یک چشم!...به یک چشم!

(خنده)
از اساتید فعلی دانشکده کدامیک دانشجوی شما بودند؟
خیلی ها...اکثرشان!

نام می‌برید؟

اقای دکتر قربانپور ، اقای دکتر مروتی ، اقای دکتر نجف زاده ، اقای دکتر رسولی و خیلی های دیگر.

اگر خاطره خوبی از زمان تحصیل یا اشتغال در ذهن دارید بفرمایید.

بهترین خاطره ام این بود روزی که توانستم از دانشگاه لندن پذیرش بگیرم و بروم. این خیلی خاطره خوبی بود.چون زندگی من، دید من و همه چیز من را عوض کرد.

یک نقطه عطف بود.

یک نقطه عطف بود. جالبه برایتان بگویم که وقتی رفتم انجا زیاد دنبال درس نبودم. فقط دنبال این بودم که چه طور این ها، کشور به این کوچکی می توانند این همه تولیدات داشته باشند!

یعنی دنبال کار علمی و دیدن این چیزها بودید؟

بیشتر دنبال دیدن و اینکه در جلسات شرکت کنم ببینم این ها چطوری توانستند کشور به این کوچکی این طوری باشند ولی ما کشور به این بزرگی نمی توانیم این طوری باشیم. خیلی به این فکر کردم. به هر حال پیدا کردم که این ها چطور به این درجه رسیدند.

توصیه شما به دامپزشکان جوان تازه فارغالتحصیل شده چیست؟

هیچ توصیه ندارم. من نمی توانم چیزی بگویم.منتها شرایط جامعه گونه ای است که اکثرا وقتی وارد دانشکده می شوند بعد از مدتی به خواندن بی میل می شوند.سرکلاس ها که بیایید نگاه کنید.سر کلاس مثلا بیماری های داخلی، چند تا خانم نشسته اند و یکی دوتا هم اقا...باقی سر کلاس نمی آیند.نشان می دهد که هیچ علاقه ای ندارند.با یک نمره دهی هم می روند و بعدش اکثرشان دنبال کارهای دیگر می روند. برای همین من چه توصیه ای می توانم کنم به کسی که علاقه ای هم ندارند ، شاید هم دلیل محکمی داشته باشد برای بی علاقگی اش...ان هم با وضعیتی که الان هست و بازار کاری که الان برایشان هست.

خب به ان هایی که علاقه دارند چه توصیه ای دارید؟

آن ها هم که علاقه دارند ، بخوانند و جایی تخصص بگیرند و به علاقه شان برسند.

حیوان مورد علاقه؟

حیواناتی که می توانند گره ای از کار بشر را باز کند معمولا یا گاو است یا گوسفند...به آن ها زیاد علاقه دارم.

دوره دکتری عمومی چند تا مقاله کار کردید؟
فکر کنم 5 - 6 تا مقاله. مجله ای بود به نام دارو و درمان که ان وقت ها در آن چاپ می کردیم.
در باره کتب تالیفی خود بگویید.
کتاب مکانیسم اعمال معده و کتابی که اخیراً با آقای دکتر رسولی کارش را انجام دادیم به نام فیزیوپاتولوژی دستگاه گوارش گوساله.

درباره مقالات و فعالیتهای علمی که داشته‏اید توضیح میفرمایید؟

مقالات زیاد است. هم در مجلات خارجی و هم در مجلات داخلی. تعدادشان را نمی دانم چقدر است اما باید بالای 60 – 70 تا باشد.

لطفا از سوابق اجرایی خود بفرمایید.

هیچی!

به نظر شما اینکه چهره های ماندگار عمدتاً از دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران هستند و توجهی به دانشگاه های دیگر نمی شود چیست؟

اصلا به این موضوع فکر نکرده ام چون موضوعات بهتری هست که می‌توان به انها پرداخت. یادم هست زمانی که دانشجوی پرفسور بل بودم و مقالاتی بی ارتباط با موضوع پایان نامه ام می‌خواندم با عصبانیت می گفت چقدر بهت بگویم مغزت را با این چیز ها پر نکن. آخر ایشان عقیده داشت مغز گنجایش محدودی دارد و نباید با  هرچیزی آنرا پر کرد!

نظر شما درباره جایزه کتاب سال؟

من الان دیدم چند کتاب ترجمه بوده کتاب سال شده در صورتی که کتاب های تالیفی کتاب سال نشدند! به هر حال ادم به اصل قضیه یک مقدار شک می کند.

مهمترین مشکل امروز دامپزشکی کشورمان چیست؟

زمینه کار برایش نیست. زمینه دامپروری نیست. دامپروری منسجم نیست. زمینه از بین رفته را شما شغل برایش بتراشی! نمی توانی! دامپروری باید عوض شود و به صورت صنعتی دربیاید به صورت منسجم و قانونمند. یعنی قانون برایش بگذارند و دوتا مشکل اینجا وجود دارد: 1 – سطح علمی دانشکده ها  باید بالا رفته به روز شود 2- مسائل اجرائی در ارتباط با این شغل. ما باید در نوع آموزش دامپزشکی بازنگری کنیم.  ببینید در انگلستان یک دانشجوی دامپزشکی از سال سوم به فارم می رود و وقتی بیرون می آید، یک دامپزشک است که بیشتر چیزها را در ارتباط با این شغل میداند صورتی که سیستم علمی ما اینطور نیست. دانشجوی ما وقتی بیرون می آید سرگردان است.یک سری دروس تئوری می داند.خودتان به عنوان دانشجو دیدید.درس ها اکثر تئوری هست.به همین دلیل وقتی بیرون می ایید از شغلتان بدتان می اید.کسی کاری را بلد نباشد از ان شغل بدش می اید.شغلی را هم که بلد نباشید، خسته و زده می شوید و سراغ شغل دیگری می روید.به همین دلیل خیلی از دامپزشکان الان دنبال این هستند که تغیر شغل دهند و خیلی کم سراغ کار دامپزشکی می روند.ان هایی هم که سراغ کار دامپزشکی می روند به علت اینکه خوب اموزش ندیده اند با مشکل روبرو می شوند.

حقوق کم ، انگیزه را کم می کند.

حقوق کم به چه دلیل است؟ چرا یک دامپزشک در امریکا فارغ التحصیل می شود حقوق بدو استخدامش 7 هزار دلار است؟ چرا یک استاد دامپزشکی که در امریکا هست حقوقش 20 هزار دلار است؟ انجا حقوق خوبی می دهند برای اینکه کار برایشان هست. وقتی شما کار نمی کنید بابت چه به شما حقوق بدهند؟! حقوقی که داری میگیری درست است چون در ازایش کار انجام نمی دهی ولی اگر شما کار را بلد باشید...الان دامپزشکانی هستند که کار را بلد هستند در دامپروری های بزرگ دارند کار میکنند حقوق های بسیار کلان می گیرند.به قول یکی از دانشجویان خودمن، می گفت حقوق یک ماه من ، برابر حقوق دوسال شماست!  و دقیقا هم همینطور است.چون کارش را خوب یاد گرفته.چون 5 – 6 دوره در دانشکده های اروپایی و امریکایی گشته ، کار یاد گرفته و امده اینجا دارد ارائه می دهد. الان شما نگاه کنید مثل اب خوردن دانشکده دامپزشکی دارد باز می شود. دیروز در شبستر دیدم یک دانشکده دامپزشکی باز کردند! در بعضی شهرها دوتا هست! در صورتی که وقتی در امریکا نگاه می کنید وقتی وارد دانشکده دامپزشکی می شوید وارد یک شهر می شوید. اینقدر تجهیزات..اینقدر امکانات ازمایشگاهی...اینقدر وسایل دارند.در صورتی که اینجا این طوری است و خواه ناخواه فارغ التحصیلانش ادم های متخصصی نیستند.

بعضی میگویند اگر نمی توانید دانشکده ها را بنابر مصلحت تعطیل کنید حداقل نیمی از دانشکده‏های دامپزشکی به پژوهشکده تبدیل شوند. به این ترتیب استاد بیکار نمیشود و هدفمند آموزش میدهد و از دل پژوهشکده طرح کاربردی زاده و چه بسا مشکلات مملکت حل خواهد شد. نظر شما چیست؟

ما اگر کلا بخواهیم نگاه کنیم یک کشوری هستیم تقریبا مثل ترکیه یا مصر...از نظر جمعیت و ترکیب و...ان ها الگوهای خوبی دارند.من مصر رفتم.4 دانشکده دامپزشکی داشتند.اخیرا هم بعد از 30- 35 سال یکی دیگر باز کردند.یا انگلیس رد. ترکیه هم همینطور. ولی در عوض آنها دارای مراکز متعدد تحقیقات کاربردی در دامپروری و دامپزشکی میباشند. تعداد دانشکده ها در ایران بطور نامعقولی زیاد است.

به نظرتان برای حل این مشکل اموزشی چه کار باید کرد؟

بنظر من بهتر است تعدادی از دانشکدها بخصوص در شهرهائی که 2 دانشکده وجود دارد به مراکز تحقیقاتی تخصصی دامپزشکی دامپروری تبدیل شوند.

نظرتان درباره کشتن و  عملیات کلینیکی روی حیوانات سالم که در دانشکده ها با هدف اموزش انجام میشود را بفرمایید.

همه جا انجام می شود مشکلی ندارد.دارند ازمایش می کنند.همه جای دنیا دارند ازمایش می کنند.روی حیوان بیمار که ازمایش نمی کنند!
عضو نظام دامپزشکی و جامعه دامپزشکان هستید؟.

خیر، هیچ کدام.

ولی در اینترنت خواندم که به نظرم گفته بودید واجب است دامپزشکان عضو باشند!

بله عضو نظامی که از همه طرف از آن حمایت شود و حرف اول را بزند.

شما از بین مدل فعلی (زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی بودن سازمان دامپزشکی)، تبدیل به معاونت ریاست جمهوری یا الحاق به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کدامیک را به مصلحت حرفه دامپزشکی هم از نظر اجرایی و هم از نظر علمی می‏دانید؟

هیچ فرقی ندارد.در تمام دنیایی که دامپزشکی های پیشرفته دارند به عنوان مثال انگلیس، امریکا، استرالیا، نیوزلند همه دامپزشکی زیر مجموعه وزارت کشاورزی هستند.اما برای خودشان مستقل هستند.پیشرفت هم کردند. اگر می بینید ما پیشرفت نمی کنیم به این دلیل نیست که ما جزو کشاورزی هستیم.اگر برویم جزو بهداشت بهتر می شویم؟ این مشکل ، مشکل اجرایی است.مگر اداره دامپزشکی انگلیس، زیر مجموعه وزارت کشاورزی نیست؟ ولی وزیر کشاورزی هیچ وقت در کار مسئول دامپزشکی آن کشور دخالت نمی کند.یا وزیر کشاورزی امریکا هیچ وقت دخالت نمی کند.مسئول دامپزشکی است که همه کاره است ولی از نظر حقوقی ، حقوقش را وزارت کشاورزی می دهد.هیچ اشکال ندارد ما زیر نظر وزارت کشاورزی باشیم منتها زیر نظر یک وزارت کشاورزی باشیم که بتواند اداره کند!

قبول دارید که جامعه و توده مردم شناخت کامل و مناسبی از دامپزشکی و فعالیت و نقش دامپزشکان ندارند؟ اگر قبول دارید فکر میکنید باید چه کاری برای افزایش شناخت انجام شود؟

ما همیشه فکر می کنیم شغلمان یک چیز عجیب غریب است! شغل ما مثل سایر شغل ها هست. یک شغلی موقعی برجسته می شود که خودش را نشان دهد! چون ما نمی توانیم خودمان را نشان دهیم...

به دلایل کمبود اموزش و ...؟

به دلایل همه چیز...هم اموزشی، هم اجرایی.

چون نمی توانیم خودمان را نشان دهیم کم کم به حاشیه رانده می شویم.شغل های دیگر هم مثل ما هستند که جامعه روی ان ها شناختی ندارد. در جامعه ما شغلی که پول در می اورد، ان شغل شناخته شده ای است!

یک زمانی شما پول را در دامپزشکی سرازیر کن...ببین اصلا کسی دنبال خواندن دندانپزشکی می رود؟!

چند روز پیش در اینترنت نگاه می کردم. یک دکترای برق! با فیلیپین مکاتبه کرده که اگر من بیایم دندانپزشکی بخوانم ، چقدر از واحدهای درسی ام را قبول می کنید!! در المان حقوق یک پزشک با حقوق یک معلم زیاد فرقی ندارد. ان چنان تفاوتی، مثل اینجا ندارد. اینقدر تفاوت های شغلی و حقوقی وجود ندارد. شغل دامپزشکی ، شغل بسیار پر درامدی است اگر جامعه ی کشاورزی و دامپروری ای باشد.شما به برزیل نگاه کنید.کشوری که الان به تمام دنیا از جمله ما گوشت صادر می کند. 30 سال پیش این کشور واردکننده گوشت بود! 3 تا 4 دانشکده دامپزشکی بیشتر ندارد. من با چند دامپزشک برزیلی که در امریکا بودند ، صحبت می کردم، می پرسیدم چطور این طوری شدید؟ گفتند تصمیم ملی بود که ما دامپروری شویم.چون استعدادش را داشتیم. ما هم استعدادش را داریم. درخوزستان اگر کارخانه های متعدد خوراک دام بزنند ، به جای هندوانه کاری و بادمجان کاری ، ذرت بکارند -  اگر این کارها را کنند، خوراک دام در تمام ایران تامین می شود از همین استان! چون بیشترین تولید محصولات کشاورزی در ارتباط با خوراک دام را می تواند انجام دهد.

حالا با این وضعیت ما دامپزشکان برای شناخت آن به جامعه چه کار می‏توانیم انجام دهیم؟

ما احتیاجی نداریم که ان را بشناسانیم! ما اگر کارمان را رونق دهیم خودش شناخته می شود.یک سری ادم هستند سگ و گربه نگه می دارند.این ها همه دامپزشک را می شناسند! اگر یک کاری کنید که گوشت مرغ کیلویی مثلا 1000 تومان بشود شاید خیلی ها بشناسند و تبلیغ کنند که دامپزشکان دارند فعالیت می کنند.منتها شناساندن یک کار به این هست که شما ان کار را بتوانید ارائه بدهید.

ارائه هم بستگی به این دارد که دانشش بالا رود.

دانش یک طرف قضیه است. الان بهترین استاد، علامه دهر باشید مثلا در پرورش طیور ،  وقتی که تفکر دولت بر این است که گوشت مرغ وارد شود، شما هیچ کاره اید! این تفکر باید بیرون برود. در را ببندیم، زمانی که توانستیم تولید کنیم ، بخوریم و اگر به مردم بگویند شما 5 سال مرغ نخورید ولی یک زمانی که بخورید به این قیمت می خورید و نسل های بعدتان هم به این قیمت می خورند.همه قبول می کنند.مردم میگذرند. انقدر ناسیونالیتی شان قوی است.

و سخن آخر...

فکر کنم با یک برنامه ریزی صحیح که براساس 1.بالا بردن سطح آموزش دامپزشکی 2.حمایت و سرمایه گذاری از دامپروری استوار باشد بتوان با ایجاد کار آفرینی این معضل را تا اندازه ای حل نمود.

از جنابعالی که برای این مصاحبه وقت گذاشتید، سپاسگزارم.


منبع : وبسایت شخصی و اطلاع رسانی دکتر آرش امیدی
لینک این مطلب : http://www.arashomidi.comp81